نیا اقا
اگر چه عمر این دوری زیاد برای دیدنت امیدوارم...
خیلی سخته از همه جا درمونده باشی اما..
میدونم خیلی ازتو دورم اما،تو یک روز میرسی من شک ندارم...
اما هیچی نباشه تا درمونت کنه...
تو یک روز میرسی و هر پرنده دوباره عاشق پرواز میشه به پایان میرسه دوریت با دنیا از این پایان خوش اغاز میشه...
بعد فکر کنی یک هست که میتونه دست بگیره میتونه درمون دلت باشه...
توی که دست های مهربونت به هیچ دستی جواب رد نمیده نگو اینقدر تلخ سرنوشتم که دیدنت به عمرم قد نمیده...
هعـــ...عجب روزگاری شده...
میدونم گریه شبام دیدی اینم میدونم این شب ماه داره...
رفتم که برم دستم دراز کنم پیشش که بگم شرمندتم که بگم غلط کردم بگم خسته شدم که بگم فدای گریه هات بشم بگم که منم درد در سوخته، اتیشم میزنه بگم که...
از عطر سیب سرخ جمعه پیداست دل من به دل تو راه داره به دلتنگیم قسم ندیدن تو واسه من بدتر از کور بودن پریشونم از این بغض نفس گیر گلایه دارم از این دور بودن
اما افسوس خیمه ای برپا نبود...تو این شهر به این بزرگی به کی دل خوش کردی اقا...بمیرم برا غربت، غم یادم رفت...زخم مادر کم بود زخم زمونه روش...
نیا اقا...
نــــــــــ....